حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر- و لو امام عصر باشد- اهمیتش بیشتر است؛ برای اینکه امام عصر هم خودش را فدا میکند برای اسلام. امام خمینی(ره)؛ 25 آبان 1360
کلیپ صوتی شرح مختصری است از این جمله امام(ره) به بیان حجت الاسلام قنبریان
حجم: 7MB زمان: 7:45
دانلود با لینک مستقیم
با توجه به فضای روز جامعه و مسائل ی روز ضرورت پرداخت و انتشار پاسخ هایی و رفع شبهاتی بنظر میرسید. لذا اقدام به تهیه و انتشار این نشریه شد.
این نشریه در قالب گاه نامه ی نارنج شیرین» که تجربه ی نسخه های پیشین این نشریه داشته اید کار شده است.
نشانی دریافت نشریه چرا جنگ نمیشود؟»
نشریه "سنگِ بسته و سگِ باز!" این نشریه سعی در ارائه مطالب بصورت آمار و نمودار داشته است.
آماری از شلم شولوای فضای مجازی خواهید خواند؛ و در قسمتی نیز آماری از وضعیت کشور ارائه شده توسط بانک جهانی و مقایسه آن با قبل از انقلاب خواهید خواند.
دانلود نشریه
میدانید
دقت بفرمایید تمام حماسه سرا ها شخصیت اصلی داستان خودشان را قربانی میکنند.
شما شاید اهل فیلم باشید، بیایید از فیلم مثال بزنیم. فیلم تروی» را بیارید در ذهنتان! حماسهی هومر؛ شخصیت محوری داستان هومر کسی است بنام آشیل؛ در فیلم تروی آخرش چ شد؟
یا شاهنامهی خودتان را بیارید در ذهنتان؛ شخصت اصلی آنجا رستم بود. رستم به مرگ طبیعی مرد؟ نه؛ رستم هم قربانی شد.
قطعا گفتن این مورد کنار این دو مثال صحیح نیست اما مجبور هستم
اباعبدالله را بیارید در ذهنتان؛ مثال اتم(تمامترین)، اکمل(کاملترین)، اعلی(والا ترین) این موضوع اباعبداالله است. چه صحنهای خلق کرد.
که انگار خدا حیفش میاد آدم خوبهاش به مرگ طبیعی بروند؛ یا خودشان شهید میشوند؛ یا عالمی را شهید میکنند. خمینی چند علی اکبر شهید کرد. فکر میکنید مقام خمینی کمتر از آنهاست!
خدایا اگر خمینی در جهنم است، ما را هم در آن جهنم به او ملحق کن. آخ که عجب بهشتی میشود آن جهنم
از بیانات شهید مطهری عزیز مطلبی راجع به بزرگی و بزرگواری روح درج میکنیم:
روح مرد بزرگ، صاحب حماسه است؛ خواه برای خودش کار کند یا برای یک ملت، یا برای انسانیت و یا حتی بالاتر از آن، خود را خدمتگزار هدفهای کلی خلقت بداند که اسم آن را رضای خدا میگذاریم. نادرشاه، اسکند و ناپلئون همگی نمونههایی از یک روح بزرگند، اما مقدس نیستند، زیرا آنها به وجود آورندهی حماسه ی فردی هستند؛ یعنی منشأ آن حماسه افرینیها، خودخواهی و جاه طلبی است. به همین علت، مثلاً اسکندر برای یونان یک قهرمان محسوب میشود و برای ایران یک جنایتکار.
امام حسین (ع) یک روح بزرگ و مقدس است. روح که بزرگ شد، جسم به زحمت میافتد و اگر روح کوچک بود، تن آسایش مییابد. روح کوچک، مطیع تن است و به دنبال خواهشهای تن میرود و برای یک لقمه نان، ذلیل میشود. اما روح بزرگ به تن، نان جو میخواراند، بعد هم بلندش میکرد که شب زندهداری کند. سر در تنور میبرد که دیگر در کار یتیمان و بیوه ن تقصیر نکند. ارزو میکند در راه هدفهای الهی فرقش شکافته شود و بعد هم خدا را شکر میکند. آن تنی که زیر سم اسبها لگدمال میشود، جریمهی یک روح بزرگ را میدهد
چند وقت پیش (از اول سال 98 تا روز 5 آذرِ همان سال!) که یک جایی، یک فعالیتی میکردیم!، یک ترتیبی داده شد که کتاب گفتار کتاب آدم شدن چه مشکل!» برگزار شود. برای اینکار از بین ون موجود، یکی، که البته از بقیه در موضوعی که میخواستیم برجستهتر بود؛ واقعا برجستهتر بود، ترتیب داده شد که ایشان این برنامه را انجام بدهند، بسیار هم خوب بود و ضبط هم انجام شد و انشاءالله در همین جا بارگذاری خواهیم کرد در آینده. علی ای حال، بعد که دست ما کوتاه شد و بعدی ها هم این برنامه را پی نگرفتند برای اینکه تشکری از آن بنده خدا شده باشد، دادیم این آیه را خوشنویس بنویسد و به او اهدا شد. به این غرض این کار و این آیه انتخاب شد، چون همیشه پیش خودم وقتی آن بنده خدا را میدیدم، نظرم این بود، که او قدر خودش را انجور که باید نمیداند (ظرفیتهایی دارد که از آن ظرفیتها استفاده نمیکند). به همین خاطر برای اینکه غیر مستقیم این حرف را به او زده باشیم، این کار را تقدیمش کردیم. بهشان هم عرض کردیم که نکتهی این کارِ ما، در تفسیر این آیه است؛ به امید اینکه یا با دانستن هدف این آیه یا احیاناً پیدا کردن این هدف متوجه حرف ما بشود.
حالا صحبتهای مستتر در این آیه چی هست را، در فایل صوتی که از حجت الاسلام قنبریان است میگذاریم که اگر کسی خواست کلِّ فایل صوتی را گوش بدهد. (حجم '46, 11MB)
اما این قضیه را بهانهای میکنم تا یک حرف دیگر هم بزنم.
میدانی!
بعضی کسانی که اطراف خودم میبینم واقعا آدمهای خوبی هستند و برخی واقعا پاک. بعد وقتی در ذهنم این سوال را مطرح میکردم که با وجود این چنین افرادی امام زمان(عج) چرا ظهور نمیکند، هنگامیکه این سوال در ذهنم ایجاد میشود هدایت میشوم به سمت یک قضیهای.
ببینید نخوام طولش بدم، بطور خلاصه عرض میکنم که، وقتی مثلا کارهای همین بندگان خدای خوب و پاک رو نگاه میکنم، بعد میگم که چرا فلان کار رو کرد، اون یکی چرا بهمان کار رو کرد؟ منظورم اینه که، همین بندگان خوبِ خدا، کارهاشان، نمیدانم، اینی که من میبینم کارهایی است که سوی درستی نداره. همین جمله هم دقیق نیست. یعنی کارهای عمیقی، کارهای دوراندیشانهای نیست. در عرصه اجتماعی عرص میکنم ها. چون شاید بشود گفت، پیشبرد عمدهی ظهور امام زمان(عج)، در عرصه اجتماعی است. مردم میبایست حرکتی بکنند.
یک توضیح بیشتر برای این حرف میدهم و تمام. مثلا اخیرا هی میبینم که فلانی رفت مثلا فروشگاه افق کوروش نمایندگیاش را زد در شهر، یا فلانی رفت فست فودی! زد، و. اینها آدمهای بسیار خوبی هستند ها! اما این کارها رو که میبینم یک جور عقبگرد اجتماعی است. یعنی این بندگان خدا در واقع کمکی به حل مشکلات اساسی (در این برهه اقتصادی) نکردند. اگر اینها میرفتند مثلا کارخانه میزدند، بله یک کار ریشهای خوب کرده بودند، اما این تیپ کارها که فروشگاه افق کوروش بزنند و فست فودی بزنند، نتیجتا کاری که میکنه مصرف رو افزایش میده. در سبک زندگی، تأثیر منفی ایجاد میکنه. فروشگاه افق کوروش، این تیپ فروشگاههایی که زنجیرهای و مصرفی هستند، سود اصلیاش به جیب چه کسی میره؟ به جیب اون صاحب اصلی که احتمالا در تهران نشسته میره. خب ما از این افرادی که این کارها را کردهاند انتظار داشتیم امام زمان(عج) که ظهور کرد بدونه چند سرباز هم اینجا داره. اما با این تفاسیر یا من در اشتباه هستم، یا که توجیه میشود این غیبت آن موقع. پناه بر خدا که مثلا من کاری بکنم که، مثلا یک نفر دیگر ببیند، اون موقع به امام زمان(عج) بگوید، همان حق داری که نمیای
پناه بر خدا.
درباره این سایت